بهمن احمدی امویی
روزنامه سرمایه
چه اتفاقي ميافتد كه ايران در بين 133 كشور جهان رتبه 79 را از لحاظ درجه فساد به خود اختصاص ميدهد. در حالي كه مردم كشورهاي سوئد، دانمارك، سنگاپور و فنلاند پاكترين و كمفسادترينها هستند . اما ايران به رغم ظرفيتها و تواناييهاي بالقوهاي كه دارد از نظر گستردگي فساد در رديف كشورهايي چون بنگلادش و سومالي قرار دارد.
دستاندركاران علوم اجتماعي و آنهايي كه به صورت ميداني و تجربي در جامعه ايران تحقيق و پژوهش داشتهاند، به اتفاق چند چهرهبودن برخي ايرانيان را يكي از ويژگيهاي آنها ميدانند. بارها گفته شده كه برخي شهروندان ايران زمين در طول تاريخ تحت تاثير فرهنگي اقتدارگرايانه و اقتدارپرور قرار داشتهاند،برخي از آنان زياد دروغ ميگويند و آنگونه كه حرف ميزنند، فكر نميكنند و عملي خلاف گفتههاي خود داشته و دارند.
پرسشي كه وجود دارد اين است كه چرا اين فرهنگ همواره در طول تاريخ باز توليد شده تا به زمان ما رسيده و گويا پاياني بر آن نيست؟
شايد بررسي تصميمهايي كه دولتمردان در تاريخ ايران داشتهاند، بتواند جوابي براي اين پرسش باشد.
دستكم 50 درصد ايرانيها هفتهاي يك بار سري به جايگاههاي سوخت براي دريافت بنزين ميزنند. هجوم مردمي كه نياز به اين كالاي ضروري براي گذران زندگي دارند و اينكه از هر راهي حاضر به خريد آن هستند و راههايي را كه براي رسيدن به آن طي ميكنند (پيدا كردن يك رابطه در بخشهاي مختلف سيستم عريض و طويل توزيع بنزين، برداشتن و يا دزديدن كارت هوشمند سوخت برخي ديگر از شهروندان، خالي كردن باكهاي بنزين بعضي از خودروها، استفاده از سهميه برخي تاكسيها و وانتبارها و خريد آن به قيمتهاي بالا و ...) همه نشانهاي از غيرمعمول بودن رفتارهاي برخي از مردم است.
نوع مواجههاي كه دولتهاي ايران در 30 سال اخير درباره تورم داشتهاند، يكي ديگر از اقداماتي است كه نتيجهاي جز تربيت نسلي آموزش نديده و مادي با روحيهاي ضدتوليد و ضدكار نداشته است.
در تمام اين سالها مردم هرچه دويدهاند نتوانستهاند در پايان سال به گردپاي اسب سركش تورم برسند و در نهايت آنچه كه در ابتداي سال داشتهاند كمتر از پيش بوده است.»
در واقع آنها در تمام اين سالها نتوانستهاند خود را در همان نقطهاي كه قرار داشتهاند، نگه دارند.
از اين رو، هر روز تعداد بيشتري از قطار سلامت زندگي پياده شدهاند. اگر جلوي تورم لجامگسيخته گرفته نشود شايد اين قطار سلامت ، حتي رانندهاي نيز نداشته باشد چه برسد به مسافر.
آيا يك تصميم غيركارشناسي، ناقص و خلاف تجربه بشري كه تمام ساختارهاي سياسي- فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه را به شدت تحت تاثير قرار داده، نميتواند عاملي براي تمام اين رفتارهاي غيرمعمول و حتي غيرشهروندي و غيرمسوولانه باشد.
حال در نظر بگيريد كه در طول تاريخ دستكم يكصد تصميم از اين نوع گرفته شده باشد و آن را به ضرب زور دولت به اجرا گذاشته و بر اعمال آن اصرار هم ورزيده باشند. در اين صورت آيا يك چنين جامعهاي ميتواند آنگونه كه ميانديشد عمل كند، صداقت گفتاري و رفتاري داشته باشد و چند چهره نباشد.
مهر 1386